کلاس‌های اطفال_ فضائل روحانی ציבורי
[search 0]
עוד
Download the App!
show episodes
 
"داستان‌های خاله خورشید" مجموعه داستان‌هایی برای اطفال با موضوع فضائل انسانی مثل صداقت، فروتنی، قلب پاک، شادی و... می‌باشد که با هدف پرورش بعد روحانی کودکان تهیه گردیده است. داستان‌های خاله خورشید در هر قسمت از نمایش باران و فاران نیز ارائه می‌گردد.
  continue reading
 
“آهنگ‌های عمو پیمان” مجموعه‌ای سرودها و ترانه‌ها برای اطفال می‌باشد که در هر قسمت به یکی از فضائل انسانی مثل صداقت، فروتنی، قلب پاک، شادی و … می‌پردازد و به کودکان کمک می‌کند که با مفاهیم روحانی آشنا شوند و معانی فضائل انسانی را بهتر درک کنند . آهنگ‌های عمو پیمان در هر قسمت از نمایش باران و فاران نیز ارائه می‌گردد.
  continue reading
 
نمایش باران و فاران گفتگو دو کودک که خواهر و برادر نیز هستند با اعضاء خانواده، دوستان، فامیل و..‌.. می‌باشد که موضوع گفتگو عمدتاً در راستا و رابطه با مفاهیم و فعالیت‌های کلاس های اطفال است‌. در هر قسمت از این نمایش داستان‌هایی با موضوع یکی از فضائل برای کودکان نیز ارائه می‌شود (داستان‌های خاله خورشید) و همچنین سرود با مضمون هر قسمت از نمایش ساخته و در برنامه ها گنجانده شده است (عمو پیمان).
  continue reading
 
Loading …
show series
 
عطر شکوفه‌ها و گل‌های بنفشه و لاله، جیک جیک پرندگان، سفره هفت سین با عطر سنبل و زیبایی تخم‌مرغ‌های رنگ شده، دید و بازدید و رفتن به خانه پدربزرگ و مادربزرگ و گرفتن عیدی از دست آن‌ها و بسیاری از آداب و رسوم دیگر، رنگ زیبایی به زندگی ما می‌دهد و خاطرات خوش را در ذهن ما ماندگار می‌سازد. خاله خورشید برای شما بچه‌های عزیزش سالی سرشار از سلامتی، شادی، یاد…
  continue reading
 
بچه‌ها جون، بیاید با هم به صدای خاله خورشید که قصه جذاب عمو نوروز رو برامون تعریف می‌کنه گوش کنیم. خاله خورشید این قصه رو از روی یک کتابی به اسم عمو نوروز و خاله پیرزن برامون می‌خونه. این قصه جزو قصه‌هاییه که از سال‌های دور توی خانواده‌ها تعریف شده، برای همین ممکنه همین قصه رو با جزییات دیگه‌ای هم شنیده باشید. آقای اسدالله شعبانی یک نسخه از قصه رو …
  continue reading
 
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد زندگی بهیه خانم، دختر حضرت بهاءالله و بعضی از مشکلات و سختی‌هایی که ایشون در طول زندگی باهاش مواجه می‌شن برامون تعریف می‌کنه.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت، پدر و مادر باران و فاران برای تموم شدن کتاب اطفال جشن کوچیکی می‌گیرن، اونا تهیه‌ کننده برنامه و خاله خورشید رو هم دعوت کردن که تو جشن‌ٰشون شرکت کننעל ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد موش، لاک‌پشت و کلاغ و گوزن برامون تعریف می‌کنه. اونا دوستای خوبین که توی جنگل زندگی می‌کنن و با هم هیچ مشکلی ندارن.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت باران و فاران به همراه مادرشون، یک سری کیسه‌ پارچه‌ای درست کردن و بین همسایه‌ها پخش می‌کنن تا موقع خرید به جای پاکت‌های پلاستیکی ازش استفاده کنند.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت باران و فاران بعد از چند هفته کلاس پیانو رفتن، از کند پیش رفتن کلاس خسته شدند و تصمیم دارند به پدر و مادرشون بگن که دیگه نمی‌خوان تو کلاسا شرکت کنند.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید برامون داستانی در مورد پیرزن مهربونی به اسم خاله قندی که توی یه مزرعه تک و تنها زندگی می‌کنه، تعریف می‌کنه. یه شب که بارون شدیدی میاد، یکی در می‌زنه.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت باران و فاران به همراه مادربزرگشون در حال درست کردن غذا و دسر هستند که مادربزرگ در مورد پیرمردی که تو روستاشون زندگی می‌کرده، خاطره‌ای تعریف می‌کنه.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت باران و فاران همراه مادرشون دارند کتاب‌های مدرسه دو تا از دوستانشون که مشکل دارند رو جلد می‌کنند تا به دوست‌هاشون کمک کرده باشند. در همین حال مادربزرگ که تازه دعا خوندش تموم شده می‌آد پیش بچه‌ها.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی درمورد گلاب خانوم برامون تعریف می‌کنه که قراره براش مهمون بیاد اما هیچی برای پذیرایی تو خونه‌ش نداره. زری کوچولو که اینو متوجه می‌شه، می‌ره به مامان بزرگش می‌گه.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد پیرمردی به اسم حکیم حسن برامون تعریف می‌کنه. یه روز حکیم حسن دو تا جوون رو می‌بینه که از راه دور اومده بودن.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت مادربزرگ بچه‌ها به دیدنشون اومده. شب، قبل از خواب، برای بچه‌ها قصه‌ای در مورد این که حتی در بدترین شرایط هم باید امیدوار بود تعریف می‌کنه.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت باران مشغول صحبت کردن در این مورد است که هم‌کلاسی‌هایش به او می‌گویند ترسو، چون قوانین مدرسه را رعایت می‌کند، که ناگهان صدای شکستن شیشه می‌آید.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد علی کوچولو برامون تعریف می‌کنه که همراه مامان وباباش و خواهرش سارا، به دیدن مادربزرگ و پدربزرگش که توی یه مزرعه زندگی می‌کردن رفتن. اونجا علی کوچولو داشت با تیرکمون بازی می‌کرد که اتفاقی می‌افته.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد چندتا کبوتر که توی یه جنگل زندگی می‌کردن تعریف می‌کنه. اون نزدیکیا یه شکارچی بود که هر روز اونا رو شکار می‌کرد.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت فاران و باران به همراه پدر و مادرشون در حال تماشای برنامه کودک هستند که ناگهان برق قطع می‌شود. هوا گرم است و بچه‌ها از این قضیه کلافه‌اند.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد شاهزاده‌ای به اسم ماه‌بانو که توی یه قصر با ملکه و پادشاه زندگی می‌کرد، تعریف می‌کنه. ماه‌بانو هر چیزی که می‌خواست رو داشت اما راضی نبود.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
دراین قسمت همسر یکی از آشنایان در بیمارستان بستری شده است. پدر جویای حال او می‌شود و به همراه مادر خانواده در مورد داشتن شفقت و مهربانی در زندگی، با بچه‌ها حرف می‌زنند.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد مارال کوچولو برامون تعریف می‌کنه. خونواده‌ مارال می‌خواستن به مسافرت برن، مارال عروسکش رو به دوستش می‌ده که براش نگه داره.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت، باران و فاران در پارک مشغول بازی هستند که معلم خود را می‌بینند. در حالی که تصمیم می‌گیرند برای سرسره‌ بازی به قسمت دیگری از پارک بروند باران باید مواظب دوچرخه‌ دوستش باشد.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد شهر مورچه‌ها که توی یه چمنزار پر گل و زیبا قرار داشت برامون تعریف می‌کنه. یه روز که مورچه‌ها برای تهیه غذا به چمنزار می‌رن، اتفاقی می‌افته.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت باران و فاران در حال رنگ کردن گلدان‌های سفالی‌ای هستند که مادربزرگشون به اون‌ها هدیه داده که ناگهان باران باعث شکستن گلدان فاران می‌شود.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد دهکده‌ زیبایی به اسم دهکده گل‌ها برامون تعریف می‌کنه. یکی از دلایل زیبایی دهکده زنبورهایی بودن که اطراف دهکده زندگی می‌کردن.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت باران و فاران تو حیاط خونه‌ مادربزرگشون مشغول بازی هستند. فاران تصمیم می‌گیره که از درخت بالا بره که از درخت می‌افته پایین، اما اتفاق خاصی نمی‌افته و همه به خاطر این موضوع شکرگزارند.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت، باران و فاران به همراه دوستانشون تو کلاس درس هستن و در مورد این که چه کسی بهتر درس رو حفظ کرده صحبت می‌کنند. در ادامه معلم در مورد تواضع و فروتنی درس می‌دهد.על ידי PersianBMS
  continue reading
 
در این قسمت خاله خورشید داستانی برامون تعریف می‌کنه در مورد یه ماهی کوچولوی سیاه که زیر دریاهای آبی با دوستاش زندگی می‌کرد. یه روز موقع بازی اتفاقی می‌افته که اون از خونه‌ا‌ش دور می‌شهעל ידי PersianBMS
  continue reading
 
Loading …

מדריך עזר מהיר

האזן לתוכנית הזו בזמן שאתה חוקר
הפעלה